داستان سریال درباره ی معاون کلانتر ریک گریمز هست که در حادثه ی تعقیب و گریز خلافکارها مورد اصابت گلوله قرار میگیره و به کُما میره .چند ماه بعد اون در حالی بهوش میاد که هیچکس در اون بیمارستان وجود نداره و وقتی از اون محوطه خارج میشه با انبوهی از جسد های مُرده روبرو میشه .اون همه جا رو میگرده و برای پیدا کردن زن و پسرش به خونه مراجعه میکنه ولی هیچکس در اون شهر نیست و متوجه میشه که اکثر اهالی اون شهر و شهرهای اطراف بر اثر اتفاقی به زامبی تبدیل شدن و اون برای پیدا کردن زن و پسرش و نجات یافته های دیگه راهی شهر دیگه میشه و …
خلاصه داستان: در یک روز خوب که همه چیز متب و عالی هست بی سیم پلیس شهر به صدا در میاد و دستور دارند که راه را برای جلوگیری از تبه کاران مسدود کنند ناگهان یه گلوله به ان برخورد میکند و بعد از مدت ها از کما بیرون می اید و تازه متوجه میشود دنیای اطراف او دیگر مال زنده ها نیست و زامبی ها انجا را تسخیر کرده اند و او مطمعن است خانواده اش زنده هستند پس برای پیدا کردن خانواده در میان دنیای مردگان مشکلاتی وجود دارد و…